loading...
کلبه ی انشاء های ما
omid paeezi بازدید : 3 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (1)

بســــــــم الله الرحــــــــمان رحــــــیم

پس از اتمام پاییز زمستان کوله بار سرد خود را بر زمین می گذارد.زمستان فصلی است سفید این فصل آخرین فصل سال است. روزها در پی هم می گذرند تا به این فصل زیبا می رسیم در این فصل درختان لباس عریانی به تن می کنند.همه ی خیابان ها و کوچه ها عروس می شوند عروسی از جنس سرما و یخ کوله بار این فصل پر از برف و پر از شادی است. ترانه های بارانی هم کوله بار بارانی و غم خود رادر این فصل می گذارند. این فصل روح لطیفی به هستی می بخشد. در این فصل عقل ها از زیبایی طبیعت حیران می شود .هم چنان که در این فصل برف و باران می بارد.قصه ای که نامش زندگی است جریان دارد. امید است که در این فصل دل ها سرد و بارانی نشود. اما اخر این فصل مانند هم مانند فصل های بی وفای دیگر هوس رفتن می کند. 

کاش زمستان کفش داشت و اورا نگه می داشتیم.

تا ما را با این همه زیبایی تنها نگذارد.

اما ما چه بخواهیم و چه نخواهیم می رود.

 

omid paeezi

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 4
  • بازدید کلی : 249